سلمان جریری بر این اعتقاد است که باید فاصله ها را رعایت کرد؛ "در رانندگی، صفها، وبلاگها، روابط اجتماعی و نوشته هامون انقدر به همدیگه نلولیم و نپیچیم و فاصله ها را رعایت کنی[م]"
ولی خب مگر غیر از این است که وبلاگ، این روزها، با فراگیر شدن وب2 و پیشرفت روز به روز آن، خود را با شرایط جدید وفق داده است. من وبلاگ را به تعامل با مخاطبش شناخته ام یا اگر بخواهم بهتر بگوبم اینگونه آن را فراگرفته ام. هر چند که این جا پس از دو سه سالی که نبوده ام مخاطب چندانی ندارد و من هستم و افکار خودم و باز من! همچون پژواک صدا در کوهستان که خودم به خودم ختم می شوم!
همان شرایطی که شما در وبلاگ تان با حذف قابلیت نظردهی برای همان تحقق "رعایت فاصله ها" انجام داده اید و این جا خود به خود تحقق یافته است و انشاالله که دیری نپاید و این سکوت به زودی شکسته شود! :|
نظر شما بسیار محترم است. من نیز صرفاً نظر خودم را بیان کردم. حمل بربی ادبی و لولیدن و پیچیدن نگذاریدش.
سومین پست آقای جریری در سومین روز تولد اولین وبلاگ فارسی (18شهریور) بسیار جالب است؛ مطلبی درمورد globalization یا جهانی شدن، آنجا که به از جایی نا معلوم لطیفه ای نوشته اند:
?Q)
What is Globalization
An English princess (Princess Diana)
with an Egyptian boyfriend, uses Norwegian mobile telephone,
crashes in a French tunnel in a German car with a Dutch
engine, driven by a Belgian driver, who was high on Scottish
whiskey, followed closely by Italian Paparazzi, on Japanese motorcycles,
treated by an American doctor, assisted by Filipinos para-medical
staff, using Brazilian medicines, dies. This is what we called
Globalization
نظر شما در مورد رعایت فاصله بین وبلاگ ها و مخاطبانشان چیست!؟
پ.ن: شاید بهتر بود چیزی نمی گفتم! آقای جریری شما واقعا برای من و همه ی وبلاگ نویسان فارسی ( که البته به هیچ وجه در حال حاضر خودم را حتی جزء کوچکی از آن جامعه ی بزرگ و پویا نمیدانم) محترم هستید و این پست را صرفاً به عنوان یک کنجکاوی و تلاش برای یافتن سؤالم بدانید که چرا!؟ فاصله بین نویسنده و خواننده چرا؟ و جسارت بنده را ببخشید و حمل بر بی ادبی نگذاریش...
پ.ن2: الآن حدسی به ذهنم خطور کرد؛ شما معتقدید که امروزه چیزی که از آن به عنوان وبلاگ یاد می شود در حقیقت وبلاگ (وب+لاگ) نیست، آن که جاییست برای انتشار افکار بلاگر و صرفاً همان افکار بدون آلودگی و بحث های حاشیه ای! (یک نامه+)
پ.ن3: با آرزوی موفقیت برای شما و موفقیت وبلاگ دوست داشتنی و متمایز و کهنه کارتان در «مسابقه جهانی دویچه وله» :)
پ.ن4: شاید بگویید اینجا به هیچ وجه وبلاگ نیست! من نیز می گویم : اینجا به تمامی وجوه "امروز_14اردیبهشت" "باز" یک وبلاگ شده است. ;)
پ.ن: شاید بهتر بود چیزی نمی گفتم! آقای جریری شما واقعا برای من و همه ی وبلاگ نویسان فارسی ( که البته به هیچ وجه در حال حاضر خودم را حتی جزء کوچکی از آن جامعه ی بزرگ و پویا نمیدانم) محترم هستید و این پست را صرفاً به عنوان یک کنجکاوی و تلاش برای یافتن سؤالم بدانید که چرا!؟ فاصله بین نویسنده و خواننده چرا؟ و جسارت بنده را ببخشید و حمل بر بی ادبی نگذاریش...
پ.ن2: الآن حدسی به ذهنم خطور کرد؛ شما معتقدید که امروزه چیزی که از آن به عنوان وبلاگ یاد می شود در حقیقت وبلاگ (وب+لاگ) نیست، آن که جاییست برای انتشار افکار بلاگر و صرفاً همان افکار بدون آلودگی و بحث های حاشیه ای! (یک نامه+)
پ.ن3: با آرزوی موفقیت برای شما و موفقیت وبلاگ دوست داشتنی و متمایز و کهنه کارتان در «مسابقه جهانی دویچه وله» :)
پ.ن4: شاید بگویید اینجا به هیچ وجه وبلاگ نیست! من نیز می گویم : اینجا به تمامی وجوه "امروز_14اردیبهشت" "باز" یک وبلاگ شده است. ;)
زروب را از طریق خوراك و ایمیل دنبال كنید!